ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

کلا همینه اوضاع ، بهش عادت میکنین.15سالم بود که مستقل شدم، خونمون تو شهر نبود اطراف بود ، من اومدم تو شهر با پسرخالم باهم دستفروشی میکردیم بازار ساحلی ، خیلی زود راه و چاه و چم و خم اومد تو دستم ، یه دستفروش زبل شده بودم ، لباس بچگونه و ساپورت میفروختم ، بعد کم کم یه غرفه توی بازار شهرداری اجاره کردم ، خوب بود از پسرخالم جدا شدم ، باهمون دستفروشی یه ماشین گرفتم ، روزا که دستفروشی نبود مسافرکشی میکردم ، شبا دستفروشی ، همون موقع ها هم دانشگاه آزاد قبول شدم، دانشگاهمم میرفتم. رشتم ...ادامه مطلب
ما را در سایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alakinistdonya بازدید : 81 تاريخ : يکشنبه 20 آذر 1401 ساعت: 21:00